سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رد درد

اسراری هویدا می گردد وقتی که سوره توقیف می شود !آن هم در موقعی که دولت نهم دولت عدالت محور بر سر کار است آن هم وقتی که دولت مصمم براجرای  آرمانهای  انقلاب و امام است !

 

دولت احمدی نژاد به اذعان تمام کارشناسان در مدیریت فرهنگی می لنگد اگرچه همه می دانیم مسئول فرهنگ در ایران به تنهایی دولت و وزارت ارشاد !!!نیست وبی شک برای جمع کردن بحث فرهنگ یاری دادن دولت امر مهم در این واویلای فشارهای اقتصادی و خارجی  بر دولت است.

 

یکی از این ارکانها سازمان تبلیغات با آن دم و دستگاه عریض و طویل  و بودجه کلان است و در زیر مجموعه این کلان سازمان حوزه هنری قرار دارد  و جایی به نام سوره مهر

 

حال در این حوزه و سازمان تبلیغات که مدعی فرهنگ است، نقد چه جایگاهی دارد و اصولا نظامی که مدعی رسیدن به آرمانها است بدون نقد سالم، که همانا دور نگه داشتن از انحرافات و کجرویها در راه رسیدن به آرمانهاست آیا این امرممکن است؟؟؟؟آن هم در بحث فرهنگ

 

حال یکی بیاید مدعی بحث فرهنگی شود اما تحمل نقد را نداشته باشد !!!!چه شود مملکت !!!

 

مجله سوره  یکی از یادگاران شهید آوینی است و خط مشی او و شیوه او در نقد  یکی دیگر

سوره یکی از آن مجلاتی بود که ثابت کرد حرف انقلاب و آرمان انقلاب هنوز خریدار دارد این امر برای همه به نوعی ثابت شده بود اما عده ای هنوز در شک بودند و ...

 

اینجا بود که سوره باید توقیف می شد تا صدای اعتراضات تنها گوشه ای از تاثیرات سوره را نشان دهد

سوره باید توقیف میشد تا نسل جوان بهتر بفهمند که درد ما از کجاست و از کجا چوب می خوریم

سوره باید توقیف می شد تا بفهمیم که درد  ما مدیر ان فرهنگی ما و نوع نگاه آنها به فرهنگ است

 و سوره باید توقیف می شد  تا ما یکبار دیگر بنشینیم و سوره را یکبار دیگر بخوانیم و مشکلات دم و دستگاههای فرهنگی کشور ازجمله صدا و سیما با این منتقد جدی و علمی چیست !!

 

و این جاست که می فهمیم عجب بی ظرفیتهایی بر امور فرهنگی کشور حکمرانی می فرمایند(به معنای کامل کلمه)

 

و این جاست که می فهمیم امام در جامعه ما غریب است و عده ای دیگر(جوانان) همچون تشنگان لب خشکیده جایی دیگر را جستجو می کنند (سرمقاله شماره 29 با عنوان دوخط را بخوانید تا بفهمید هنوز حرفهای امام جدید است و نو )

 

و سوره اگر توقیف نمی شد بسیار در  بحث فرهنگی راهگشای دولت و نظام بود اما حیف !!!

دیگر حتی نویسندگان متعهد هم  جایی برای حرف زدن ندارند و شاید دیگر حرف نزنند !!!!!


نوشته شده در  دوشنبه 85/12/21ساعت  1:8 عصر  توسط حسین مشکات 
  نظرات دیگران()

به نام هستی بخش

 

این روزها در حال خواندن کتاب آفتاب در حجاب اثر وزین و گرانمایه  سید مهدی شجاعی هستم.

این کتاب کربلا  را از نظرگاه و دید حضرت زینب اسوه صبر و حلم روایت می کند .محور این کتاب روایت عشق خواهر و برادری -که جهان از به وجود آوردن نمونه ای  همچون این دو عاجز و ناتوان است -می باشد. 

سید مهدی شجاعی با نثر ی بسیار عالی و پر مغز این کتاب را نوشته است البته ناگفته نماند دیگر کتابهای ایشان نیز خواندنی است .این کتاب نگاه من را به واقعه کربلا بسیار بازتر و کاملتر نمود .خواندن این کتاب را به دوستان پیشنهاد می کنم .این کتاب از معدود کتابهایی است که هرچقدر برایش پول دهی باز می ارزد.

 قسمتهایی از این کتاب را در زیر می خوانیم.

پریشان و آشفته از خواب پریدی وبه سوی پیامبر دویدی.

بغض راه گلویت را بسته بود،چشمهایت به سرخی نشسته بود،رنگ رویت پریده بود،تمام تنت عرق کرده بود و گلویت خشک شده بود.

دست و پای کوچکت می لرزید و لبها و پلکهایت را بغض کودکانه ،به ارتعاش وا می داشت.خودت را در آغوش  پیامبر انداختی و با تمام وجود ضجه زدی.

پیامبر ،تو را سخت به سینه فشرد و بهت زده پرسید  :چه شده دخترم؟ تو فقط گریه می کردی.

.

.

.

قدری آرام گرفتی  و... گفتی خواب دیدم !خواب پریشان دیدم  دیدم که طوفان به پا شده و همه جا تیره و تار و طوفان مرا وهمه چیز را به اینسو و آنسو پرت می کند...ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پر کشید.خودم را سخت به آن چسباندم تا مگر تز تهاجم طوفان در امان بمانم  طوفان شدت گرفت و آن درخت  را هم ریشه کن کرد و من میان زمین  آسمان معلق ماندم.به شاخا ای محکم آویختم .باد آن شاخه را هم شکست به شاخه ای دیگر متوسل شدم  آن شاخه هم در هجوم بیرحم باد دوام نیاورد.من ماندم و رو شاخه متصل به هم  .دو دست را به آن دو شاخه آویختم و سخت به هردو دل بستم .آن دو شاخه نیز با فاصله ای کوتاه از هم شکست و من حیران  و وحشتزده و سرگردان از خواب پریدم...

کلام تو به اینجا که رسید ،بغض پیامبر ترکید.

پیامبر ...در میان گریه پاسخ گفت :

.

.

.

قرار ناگذاشته میان تو حسین این است که تو در خیام از سجاد و زنها و بچه ها حراست کنی و او با رمزی ،رجزی،ترنم شهری ،آوای دعایی و فریاد لاحولی ،سلامتی اش را پیوسته با تو در میان بگذارد.

و این رمز را چه خوش با رجز آغاز کرده است. وتو احساس می کنی که این نه رجز که ضربان قلب توست و آرزو می کنی که تا قیام قیامت ،این صدا در گوش آسمان و زمین ،طنین بیاندازد.

...برای تو اما این صدا پیش از آنکه یک اطلاع و آگاهی باشد ،یک نیاز عاطفی است.هیچ پرده ای حائل میان میدان  و چشمهای تو نیست.

این یک نجوای لطیف  و عارفانه است که دو سو دارد.

او باید در محاصره دشمن،بجنگد،شمشیر بزند و بگوید :

الله اکبر

و از زبان دل تو بشنود:

جانم !

بگوید:

لااله الاالله

بشنود :

همه هستی ام.

بگوید:

لاحول و لا قوه الا بالله!

و بشنود:

قوت پاهایم ،سوی چشمم،گرمای دلم،بهانه ماندنم!

تو او را از ورای پرده ها ببینی و او صدای تورا از ورای فاصله ها بشنود.تو نفس بکشی و او قوت بگیرد.تو سجده کنی و او بایستد،تو آب شوی و او روشنی ببخشد و او ...او تنها بااشارت مژگانش زندگی را برای تو معنا کند.

و ...ناگهان میدان از نفس می افتد،صدا قطع می شود و قلب تو می ایستد.

بریده باد دستهای تو مالک !

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 85/12/1ساعت  1:55 عصر  توسط حسین مشکات 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

در ایام دهه اول محرم قرار داریم ...

محرم عاشورا  امام حسین ابالفضل العباس  زینب رقیه و ...درد و رنج و ایثار و گذشت و...

و...

و...

وهزاران کلمه دیگر همه و همه در این ده روز تجلی عینی می یابند!!!

و خوشا به حال آنان که در این روزا راهی به دوست می یابند

و من !!!


نوشته شده در  دوشنبه 85/11/9ساعت  11:48 صبح  توسط حسین مشکات 
  نظرات دیگران()

به نام خداوند آفریننده من و انواع من

پای بکوبید شادی کنید من وجود یافته ام  من !

من هستی یافته ام اینک در فضای مجازی  من !

 

وخداوند به قلم قسم یاد می کند و نمیدانم آیا خداوند به کیبرد من نیز قسم یاد می کند !من

پای بکوبید شادی کنید بگوئید بخندید فرشته های اینترنتی بر من سجده کنید  من امروز در این فضا هستی دیگری یافته ام  من آمدم که بگویم هستم  می نویسم وجود دارم  راستی در این فضا جای خدا کجاست کعبه او کجاست؟ نیست؟ هست ؟  من !

پای کوبان شادی کنان بگوئید و بخندید یکی دیگر به میلیونها کاربر اینترنتی  اضافه گردید!

امروز 23/10/1385 هجری شمسی مقارن با 25 ذی الحجه  1427 و15 ژانویه 2007 میلادی روز تولد من در فضای مجازی است.من !


نوشته شده در  شنبه 85/10/23ساعت  10:42 صبح  توسط حسین مشکات 
  نظرات دیگران()